ثمین عزیزمثمین عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره
طنین عزیزمطنین عزیزم، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

ثمین بهترین هدیه آسمانی

من خوشبخت ترینمممممم

1392/7/27 11:21
نویسنده : مامان
239 بازدید
اشتراک گذاری

 

خوشبختی یعنی اینکه بعد از چند روز بیماری سخت دخترت، لبخند سلامتی روی لبهایش نقش ببندد؛ حتی اگه چند کیلویی وزن کم کرده باشد...

 

خوشبختی یعنی صبح های زود که دلت ضعف میرود برای یک دقیقه خواب بیشتر، یکی وول بخورد و بیاید بغلت، سرش را تکان بده که پاشو، شیر میخواهم و بهت لبخند بزنه....

 

خوشبختی یعنی زدن بچه زیر بغل با کلی وسیله تا از پله های طبقه 2 بیایی پایین و تند تند سوار ماشین بشی و بروی تا بچه ات را بسپری به مامان جونش....

 

خوشبختی یعنی نشون دادن کفترهای توی کوچه به دخترت تا با ذوق صدایشان کند و ذوق کنی...

 

 

خوشبختی یعنی بعد از یک روز کاری کسل و خسته کننده ، به امید یک نفر پر بکشی خانه ؛ برق شادی را در چشمش ببینی، او را بغل کنی و یک دفعه سرشار از انرژی بشوی....

 

خوشبختی یعنی وقتی از اتاق میروی بیرون، یکی داد بزنه و صدایت کند"ماما....ماما..."

 

خوشبختی یعنی خواب عصر همه وجودت را تصرف کند ولی دو تا تیله کوچولوی مشکی بهت خیره  بشود و التماس کند که نخوابی و باهاش بازی کنی...

 

خوشبختی یعنی قید خوابت را بزنی، با کوچولویت کمد لباسهایش را زیر و رو کنی، دالی بازی کنی، ریخت و پاش کنی تا بعد از کلی دردسر! خستگی بر او غلبه کند...

 

خوشبختی یعنی تا او خوابید و هول هولی دست به کار کارهای عقب مانده ات شدی، دو تا کار مانده به آخر! از توی اتاق یک صداهایی بیاید که نشان از بیدار شدن نی نی ات داره....

 

خوشبختی یعنی وقتی شیشه شیر بچه را برای سرگرمی بگذاری پیشش و بروی ظرفها را بشویی، یک دفعه ببینی سرش را در آورده و سر تا پایش را خیس آب کرده ...!

 

خوشبختی یعنی تا میدوی ببینی چیکار کرده و صدایش می کنی، چنان چشم غره ای بهت برود که شرمنده بشوی و یک چیزی هم بدهکار... !!!

 

خوشبختی یعنی برای دادن یک لقمه غذا به دختر خانوم بد غذا، موش بشوی، گربه بشوی، پرواز بکنی، موبایل بگذاری، پنکه سقفی روشن کنی، بروی توی حیاط، بروی دم کوچه،.....، حوصلت به حد انفجار برسه ... سرت کوبیده بشه به دیوار....

 

خوشبختی یعنی دخترت خانه مادرجونش، اول خیلی با ادب نانی که دستش هست را توی کاسه ماست بزنه و ماست بخورد و بعد از چند تا لقمه ، با دست برود توی ظرف....

 

خوشبختی یعنی روسری و چادر گل منگولی از لکه های ماست و غذای کودک، ...

 

خوشبختی یعنی بگردی توی اینترنت، دنبال دستور پخت کیک خانگی  چون دکترش گفته شاید اینطوری حتما تخم مرغ بخورد....

 

خوشبختی یعنی نصفه شب گیج خواب باشی  و تازه بچه ات بازی اش گرفته: غلت زدن روی تشک تخت و گاز گازی کردن تو و زور زدن برای نشستن و کشف چیزهای تازه....

 

خوشبختی یعنی وقتی بچه ات خوابش برد (و همسرت)، تازه بنشینی بالای سرشان؛ هی نگاهشان کنی، هی کیف کنی، هی فکر کنی امروزم چه زود گذشت....

 

خوشبختی یعنی تازه آخر شب وقتی خواستی بخوابی، یادت بیاید برای فردا ناهار درست نکردی و ... اوف، چند تا کارت از قلم افتاده!!!!!!!!!!

 

 

خوشبختی یعنی  یک روز با تو بودن، مثل دیروز.

 

خوشبختی یعنی  داشتن تو

 

خوشبختی یعنی تو......

 

 

(شرح با تو بودن -30/2/92)

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)