بوی عید...
بوی عید بوی عیدی ،بوی توت،بوی کاغذ رنگی؛ بوی تند ماهی دودی وسط سفره ی نو؛ بوی یاس جا نماز ترمه ی مادربزرگ؛ با اینا زمستونو سر می کنم؛ با اینا خستگیمو در می کنم؛ وحشت کم شدن سکه ی عیدی از شمردن زیاد؛ بوی اسکناس تا نخورده ی لای کتاب؛ با اینا رمستونو سر می کنم؛ با اینا خستگیمو در می کنم؛ فکر قاشق زدن یه دختر چادرسیا؛ شوق یک خیز بلند از روی بته های نور؛ برق کفش جفت شده تو گنجه ها؛ با اینا زمستونو سر میکنم؛ با اینا خستگیمو در میکنم؛ عشق یک ستاره ساختن با دولک؛ ترس ناتموم گذاشتن جریمه های عید مدرسه؛ بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب؛ با اینا زمستونو سر میکنم؛ با ا...