ثمین عزیزمثمین عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره
طنین عزیزمطنین عزیزم، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

ثمین بهترین هدیه آسمانی

دردناکترین لحظات!

1392/1/28 13:31
نویسنده : مامان
581 بازدید
اشتراک گذاری

خدایا ! شکرت .

به خاطر همه کرم و بزرگیت، به خاطر لطف بیشماری که هر لحظه شامل حال ما می کنی و ...

به خاطر همه خوبیهات

....

به خاطر خودت

و خیلی چیزای دیگه ...

 

دیروز ساعت دو و ربع عصر بود که بابایی بهم زنگ زد. وقتی جواب دادم صدای گریه وزاری  تو ، صدای مامان جون و ... از پشت گوشی میومد. گفت میتونی زود تر بیای، ثمین گریه میکنه.

 

کلی تعجب کردم و ترسیدم.اونوقت روز بابایی اومده بود خونه مامان جون!!!!!!(تازه قبلش با هم تلفنی حرف زده بودیم، خبری نبود)

 

همه مسیر دانشگاه تا خونه پیش خودم فکرای ناجور میکردم.

خدای من! نکنه خدای ناکرده  یه اتفاق بد برای دختر نازنینم افتاده باشه؟؟!

یعنی چی شده که گلم اینطئوری گریه میکرد...........؟

چیکار کنم؟؟؟؟؟؟!!!!!

 

وقتی رسیدم خونه مامان جون، در باز بود و موتور بابایی وسط حیاط!!!!!!! پریدم تو اتاق،   تو بی حال رو دستهای مامان جون خوابیده بودی و هق هق میکردی.

 

مردم و زنده شدم، حتی به یاد آوردن آن لحظه برام رنج آوره، چی شده بود؟؟؟

 

 

مامان جون:"بچه ام ، اولش داشت بازی می کرد و میخندید، بعد چون خوابش میومد گذاشتمش تو کالسکه، آروم بود. یهویی داد زد و هی به خودش پیچید!! نمیدونم چی شد.!!!!!"

 

 

بیچاره دخترم ....

از ساعت 2 تا 2 و نیم که من رسیدم خونه از درد به خودش می پیچیده و جیغ میزده بود.

 

 

 

نمیدونم، هیچکدوم هیچی نمیدونستیم ولی هر کدوم حدسهایی میزدیم.

 

خونه که رسیدیم بیدار شدی و خندیدی!!!!!!!!!!!!

قربون خنده خوشگلت برم نفسم.

 

 

وقتی مامی ات رو عوض کردم؛ دنبال یه چیز مشکوک بودم که یه سنگریزیه خیلی کوچولو – به کوچکی دونه تخم شربتی- پیدا کردم.

 

"یعنی ممکنه سنگ کلیه بچه ام دفع شده باشه!!!"

 

عصر که رفتیم مطب دکتر میرطلایی ،  اورژانسی فرستادمون سونوگرافی و بر اساس اون - خدارو شکر- مشکل خاصی نداشتی.

 

 

عزیزدلم، دیگه خبری از اون سنگ کلیه کوچولو هم نبود!!!!!!!!

 

 

 

دختر گلم

به احتمال 99 درصد تو یه سنگ دفع کرده بودی!!!!!!!!!1

فقط من و بابایی که هر دومون سابقه سنگ کلیه و دفعو دردهای شدیدش رو داشتیم و هر کس دیگه ای که این تجربه رو داشته باشه، میفهمیم که تو چه دردییییییییییییی رو تحمل کردی.

 

 

 

الهی که اولین و آخرین درد زندگیت باشه.

 

 

 

خدا جونم، بازم شکرت.

همه فرشته کوچولوها رو سالم و سلامت نگهدار.

مواظب دختر کوچولوی منم باش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

میلاد
25 خرداد 92 16:45
بسیار بی مزه