تحویلِ سال ِ نو
ثمین جان!
امسال دومین سالی بود که نوروز را در کنار هم تجربه کردیم ، البته خیلی پویا تر از سال گذشته! چون علاوه بر کمک هایت در خانه تکانی، در چیدمان سفره هفت سین و رنگ کردن تخم مرغها هم کمک حالم بودی. (شما بخوانید: تست کردن محتویات سفره هفت سین از سیر گرفته تا سرکه ! و شکستن تخم مرغهای رنگی از روی کنجکاوی!). این بود که طول عمر سفره ی ما که سالهای پیش چند روزی دوام می آورد فقط تا دو ساعت بعد از تحویل سال به درازا کشید. دقیقا به اندازه ی طول عمر ماهی گلی هایی که اولین سال بود به لطفِ حضورت، مهمان ِ سفره بودند و من هر سال از به بند کشیدنشان درون تُنگ، طفره می رفتم.
با دعای حلول سال به استقبال سالی رفتیم که بناست سرشار از شادی و نشاط باشد و لبخند جزء لاینفک لحظه های به یاد ماندنی اش.
در پناه ایزد منان، سالی پر بارتر از پارسال برایت آرزو مندم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی