مرثیه ی من و ناخن!
آیا می دانستید؟ «هیچوقت همه ناخن های دست و پای ثمین همزمان کوتاه نیست!!!»
و شرح ماجرا :
در خانه ی ما، در زمان بیداریِ کودک ِ دلبند،که پروسه ناخن گیری کلا منحله! چون استقلال ایجاب می کند که دخترک ِ نیم وجبی، خودش با ناخن گیر به بررسی ناخن هایش بپردازه و نهایتا در چشم به هم زدنی، ناخن گیر به بخش ِگمشده ها واصل شود.(برای مدتها- تا نهایتا در کشفیات ِ خود ِ او قرار بگیرد!!)
اما، در زمان ِ خواب...
تصور کنید که بعد از کلی برنامه ریزی جهت اینکه کودک ِ دلبندتان خواب ِ عمیقی را تجربه کند، با خیال ِ راحت به کنارش می روید، آرام(یعنی خیلی خیلی آرام و با دور ِکُند!) یکی از انگشتان ِ دستش را آماده می کنید، ناخن گیر را نزدیک می برید و به استعدادِ خودتان لبخند می زنید(!) و آماده ی گرفتن ناخن می شوید، که طرف، با یک حرکت چرخشی نه تنها انگشتش را میکشد که حتی کلِ دستش را زیر تنه اش می گذارد.!!!!
در وضعیت مطلوبتر! شما موفق به چیدن قسمتی از ناخن می شوید و البته صدای خفیفِ تیک ِ چیده شدنِ آن، موجبات ِ بیداریِ کودک ِ دلبندتان را فراهم میکند!!!(یعنی اصلا باورش هم سخت است!)
نتیجه:
- پروژه ناخن گیری کماکان هر روز در خانه ی ما ادامه دارد! حداکثر روزی یک ناخن، با درصد موفقیت 48% !!!!
- هیچگاه زمانی نخواهد رسید که همه ی ناخن های کودک ِ دلبند، همزمان ، کوتاه باشند!!!!
تصمیم گیری: به نظر مناسب تر می رسد که بی خیالِ ناخن و ناخن گیری باشیم و موضوع را بسپریم به گذرِ زمان و شکستن ِ آنها!(اتفاقی که گاها با داشتن ِ عذاب ِ وجدانِ شدید، از رخ ندادنش معذوریم!)
نکته اخلاقی:
پیشنهاد می شود در صورتِ داشتن ِ شرایط مشابه، مرحمت های تو دلی و زیر لبی ِ دوستانی که از برکت ِ سر انگشتانِ تیزِ دلبندتان، مصون نمانده اند را ؛ زیر سبیلی رد نمایید!!!