ثمین عزیزمثمین عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره
طنین عزیزمطنین عزیزم، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

ثمین بهترین هدیه آسمانی

اولین برفِ زمستانی

1392/10/23 13:44
نویسنده : مامان
147 بازدید
اشتراک گذاری

دیگه کم کم داشت یادمون می رفت که زمستون ، یعنی بارون و برف! یادمون می رفت راه رفتن توی برف چه احساس ِ لطیفی داره و چقدر می چسبه! حتی خوردن آش رشته کنار ِ شومینه و دیدن ِ بارش ِ برف از پشت ِ پنجره ی مات شده داشت رویا می شد.

حس و حال ِ شال و کلاه گذاشتن برای آدم برفی ، یا گشتن دنبال هویج، برای دماغش فقط خاطره شده بود. و قصه ی ننه سرما که پنبه های لحافش را می تکاند، افسانه ی دست نیافتنی!

تاصبح ...

که از پشتِ پنجره برف را دیدم و از لذت ِ زمستان های سرد و برفی به وجد آمدم. زنده شدم، جون گرفتم!

از خاطراتِ پرتابِ گلوله برفی و درست کردن ِ آدم برفی و سُر خوردن از برف و حتی غَلت زدن روی برفهای باغ. (آخرین باری که 3 سال پیش حسابی برف بارید با بابایی، مادرجون، عمه و پسرعمه ها و زن عموت  دو سه ساعتی توی باغ برف بازی کردیم ؛ تازه بعد هم توی حیاطِ خونه ی عموی بابایی، با زن عمو و دخترهایش! تا شب که هوا تاریک شد!!! – جات حسابی خالی - بعد هم مثل ِ موش ِ آب کشیده هر کدوممون دنبال جایی می گشت تا لباسهاشو آویزون کنه!)

همین الان به بابایی پیام دادم که اگه برف ادامه داشت، جور کنه تا عصر همه با هم بریم برف بازی!! این بار به افتخارِ تو و اولین برفِ قشنگِ زمستانی ِ اصفهان!

دوشنبه 16/10/92

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان نگار
18 دی 92 8:49
وای مامانی چقدر قشنگ می نویسی کلا با نوشته هات حال کردم خوش به حال ثمین جون با این مامان با حالش خیلی لطف داری عزیزم، زیادی اغراق کردی
الــــــــيما
18 دی 92 11:03
حامده(مامان امیرمحمد)
19 دی 92 11:34
امیدوارم که حسابی خوش گذشته باشهیه عالمه بووووس برای ثمین جون مرسی عزیزم!!حسابی!!!!
مامان بنیتا
21 دی 92 16:09
سلامممممم همشهری ...منم واقعا با این برفی که اومد حسابی دلم شاد شد مخصوصا وقتی از توی تراس به برف بازی بچه ها نگاه می کردم ازدیدن این همه ذوق و شوقشون کلی لذت بردم ..امیدوارم خوش گذشته باشه عزیزم سلام عزیزممممممممم حسابییییییییییی برف بازی کردیم و کیففففف! به همچنین برای شما و بنیتا جونم.