شبا که ما میخوابیم!
این روزها...
این شبها....
وقتی روی تشک ترکیه ایِ 000/000/12 ریالی خرید ِ شوهرِ خانواده لم می دهم و به سقف خیره می شوم، عذاب وجدان شدیدی قلقلکم می دهد!!!!
تصور کنید:
با وجود یک کودک 16 ماهه که شبها دیر می خوابد و پیش از خواب ساعتی طول و عرض تختخواب را جست و خیز کنان طی می کند، و بعد از خواب هم تا صبح، غلت زنان همه زوایای پیدا و پنهان تخت را کشف می کند و تحت سلطه می گیرد؛ بهترین جا برای خوابِ آقای پدر، همان روی زمین و کنار تختخواب دو نفره است!!!!!!
حالا هیچ فرقی هم نمی کند که سایز تختخواب دو نفره شما بزرگتر از انواع مشابهش هم باشد!!
البته به عرض برسانم که وضعیت من ِ فلک زده هم چندان رضایت بخش نیست و فقط اسمش هست که از وجود ِتشکِ جدید ِ پرِ قویِ میلیونی (با ارتفاعی بیش از سی سانت) در طول شب لذت می برم و صبح ها بدون کمر درد و با نشاط روز ِ خودم را شروع می کنم!
این بار تصور کنید:
ساعت یازده است و با اینکه مقدمات خواب را از یک ساعت پیش فراهم کرده اید بایستی یا ساعتها تفریحی شیر بدهید، یا پشت کودکتان را ماساژ ! و بعدتر روی تخت سرسره بازی راه بندازید، یا با اصرار ِ دخترکتان بلند شوید به پاهایش روغن بزنید و دوباره دراز بکشید و ... دوباره بلند شوید او را با خود ببرید تا آب بخورد وبعد از شب بخیر گویی به ماه و ستاره های آسمان ، مجددا اگر رضایت داد به اتاق خواب برگردید و بعد از به چشمک واداشتن چراغ خواب (خاموش و روشن کردن به دفعات!) دوباره مراسم غلت خوری روی تختخواب و نهایتا سه تا چهار بار هم جای بالش را در طول و عرض تخت عوض کنید و بعد هم ناچار شوید بدون بالش؛ مورب و ضربدری(در بهترین حالت) یا پرانتزی روی تخت بخوابید که مبادا مانع تحرکات کودک شوید و موجبات بیداری اش را فراهم کنید!!
حالا هنوز به وضعیت جدید خواب عادت نکرده مجبورید برای شیردهی مجدد از خواب پا شوید و دوباره ... تا پلک چشمتان گرم نشده ساعت شش صبح است و موقع بیدار باش!!!
آی خوابتان می آید و نمی شود!
آی دلتان می خواهد از تشک ِ جدید لذت ببرید و نمی شود !!
آی لَجِتان می گیرد که شوهرتان به خوابِ شما غبطه می خورد !!!!
از سوز ِ دل نوشت:
- دردناک تر از این لحظات وجود ندارند!!!
- همه خستگی و کوفتگی خوابِ شب! با دیدن لبخند ِ قشنگ تو موقع ِ از خواب بیدار شدن از تنم در میشه؛ به دل نگیر!
این هم روی ِ دیگرِ شبهای مادری است!