ثمین عزیزمثمین عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره
طنین عزیزمطنین عزیزم، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

ثمین بهترین هدیه آسمانی

خونه خاله حمیده

1391/12/9 10:19
نویسنده : مامان
207 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب ماهگرد دخملی مامان بود و هشت ماهش تموم میشد. ما هم خونه دوستم حمیده جون دعوت بودیم چون برای عروسیش نتونسته بودیم بریم. شب خوبی بود، خیلی خیلی خوش گذشت.

 

 

اما ثمین خانوم در شبی که گذشت:

 

خانوم کوچولو دیروز وقتی که من و بابایی ساعت دو  ونیم از سرکار برگشتیم، خونه مامان جون تو خواب ناز بود . اونقدر خوابش می اومد که با سرو صدا و سلام کردن ماهم بیدارنشد!(آخه ثمین خیلیییییییییی خیلیییییییی خواب سبکه و با کوچکترین صدای نفسی از خواب پا میشه- گمونم اینو از بابای خودم ارث برده!!-).

خلاصه تا سه و نیم صبر کردیم تا چشمای گلشو باز کرد ولی هنوز خوابش میومد، اما چون ما ناهار نخورده بودیم فورا بهش سلام کردیم تا پاشه. پا هم شد و خوب البته طبق معمول تا هفت و نیم شب هم نخوابید.

 

وقتی برای خرید کادو رفتیم توماشین یه چرت کوچولو 10 دقیقه ای زد وبیدار شد.یه ساعت بعد که رسیدیم در خونشون(دقیقا دم در خونه!!)  تو ماشین خوابیدو  همون لحظه(دقت کنید دقیقا همون لحظه) بیدار شدو خوب.......

 

 

اولش که رسیدیم کلی حمیده و شوهر و فامیلاشو بر انداز کرد و همه جا رو ذره بینی دید زدو هیشکی رو هم تحویل نگرفت –فقط ده دقیقه اول- بعد کم کم با زدن آهنگ موبایل رفت تو حس و بعد از کمی خجالت ، حسابی خواب از سرش پرید و به سلامتی تا ساعت ده ونیم کلی دست زد و خندید و نانای نای کردو فیلم عروسیشونو دید و .....   اوهههه! حسابی خسته شد.

 (البته نامردیه اگه تشویقای شوهر حمیده و خانواده اش رو ندید بگیرم)

 

قربون دست زدن و نای نایش برم الهی! همه رو اونقدر سرگرم کرده بود مامانی، که اصلا متوجه گذشت زمان نشدیم.

 

نوگل جونم اونقدر حس گرفته بود(یا بهتره بگم جو!) که اصلا خستگی براش معنایی نداشت ولی نیم ساعت آخر دیگه غر میزد و اصرار داشت بریم خونه.

 

 

و چون خیلی خیلی خسته شده بود، جای بسی تعجب که از 11 شب تا 5 صبح یکسره خوابید. بعداز هشت ماه اولین شبی بود که اصلا وسط شب بیدار نشد.

 

قربونش برم، آخییییییییی، معلوم شد که حسابی خسته شده.  یادم باشه بدنش رو هم چرب کنم!( حتما کوفته شده گل گلم!!!!)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)