خُررررر پُففففف!
دیشب که وقت خواب ، تدارکات خوابیدن تو را فراهم میکردم؛ متوجه شدم بابایی خوابش برده و تو هم که مشغول شیر خوردن بودی و پلکت داشت گرم می شد، با شنیدن یک صدای تازه !... مکث کردی.
بابایی که بدجور خوابیده بود خرو پف کنان و تو .....
بعد از نشستن و گوش دادن و فرا گرفتن، عینا - به معنای دقیق کلمه - بعد از چند بار شنیدن چنان تقلید کردی که نگو و نپرس!!!!
به ازای هر خُر و پُفِ بابایی، یکی می گفتی، رو کم کنی!!!!!!!
بین خودمان باشد: آقای پدر بعد از بیدار شدن ، حتی خواب خودشان را هم انکار می کردند (چه رسد به خُر و پُف) که چون اصرارِ جنابعالی را در تقلید صدای خودشان دیدند، تسلیم شدند!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی