14ماه و 10 روز
دختر گلم:
این روزها خوشحالم، زیاد...
به اندازه همه نقشهایی که تو پذیرفتی و به خوبی از عهده ایفای آنها بر می آیی:
نقش دختر دلسوز برای پدر و مادر
نوه دوست داشتنی برای پدرجون و مامان جون
دختر خواهر عزیز برای خاله و دایی ها
دختر خاله بی نظیر برای میلاد و محسن
دختر عمه باهوش برای محمدحسین
دختر برادر بی همتا برای عمو و عمه ها
دختر دایی مهربان برای علی و عباس
و اخیرا...
دختر عموی کوچولو برای ملیکا
تو فقط به یک مامان و بابا نیاز نداری، و خوشحالم که خدا را شکر،بیشتر اقوام موجود در دایره المعارف خانواده، را داری:
ننه (مادربزرگ من)- پدرجون – مادرجون- عمه- عمو- خاله- دایی- پسرعمه- پسرخاله- پسردایی- دخترعمو
(که نسبت به نداشته هایت می چربد: دختر عمه- دختر خاله- دختر دایی- پسر عمو- و البته خواهر و برادر!!)
دخترم، بزرگ نقش کوچکم!
باید مماس بر کودکی و کوچکی، نقش های دیگر را هم تجربه کنی تا به بزرگی برسی.
امیدوارم در این راه، پیروز و موفق باشی.
همان وقت نوشت:
ملیکا هنوز یک ماهه نشده و تو با دیدن او ، اگه خواب باشه، دستش رو میبوسی؛ اگه بیدار باشه ، به آن خوراکی تعارف میکنی و با مزه مزه کردن دهنت به آن میفهمونی که خوشمزه است بخوره!! و ...
اگه گریه کنه، به مامانش نگاه می کنی و به ملیکا اشاره و میگی : مَ مَ !!