ثمین عزیزمثمین عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره
طنین عزیزمطنین عزیزم، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

ثمین بهترین هدیه آسمانی

عکس نه و نیم ماهگی

همیشه عاشق طراحی بودم و هستم. هرچند حالا بیشتر عاشق طرحم، طرح تو ...   خوشگلکم!  کپی زدن از تو در هرحالتی لذت بخشه، هرچند برابر اصل نمیشه!!!!!!!   ...
7 ارديبهشت 1392

غننننننچه جونم

شازده خانوم از آنجا که تو اخیرا عاشق توپ و توپ بازی و هر چیز قلقلی شدی، تصمیم گرفتم این عکس را بگذارم. از دیروز تا حالا قشنگ فوتبال بازی می کنی. حالا بگذریم که فکرمی کنی همه هندوانه ها و خربزه ها هم توپ تشریف دارند و هی زور میزنی تا بغلشان کنی و قلشون بدهی. مامان فدات بشه، که اینقدر توپ توپی!!!!!!!!!   دیشب که برای عیادت آقای آقاخانی، رفته بودیم گل فروشی تا یک سبد گل بخریم ، اولین غنچه رز زندگیت را از آقای عضد هدیه گرفتی.آنقدر خوشحال شدی که نگووووو.   از قول ثمین: "وا..... !!!! چرا عکسهای من را لوله کردید؟؟؟؟؟؟؟  حالا اگر من میخاستم دست بزنم، چیکاررررررر می کردید؟؟؟؟" راست میگه بچه ام، نه؟؟!!!!!!! ...
31 فروردين 1392

عکس ثمین بانو

خانوم کوچولوی من! آنقدر دستانم را به هم میفشارم، تا مبادا قاب عکست ترک بردارد. دستانم قاب عکس همیشگی دستانت خواهد بود همچنان که قلبم... دوستت دارم.   با خودم فکر کردم بهتره دیوار اتاق کارم رو این شکلی طراحی کنیم تا صبح تا عصر فقط  و فقط تو رو ببینم (البته اینجوری دیگه به هیچ کاری نمیرسم!!!!!) ...
28 فروردين 1392

سیزده بدر

ثمین خانوم ، روز سیزده بدر همراه دایی _ توی هوای بارونی باغ _ نوک درخت!!! چه لذت بخشه هم(خواهشا قیافه ثمین رو داشته باشید.) ثمین در حال پیاده روی: "نمیشه به جای سبزه، درخت ها رو به هم گره زد؟؟!!"     قربون درخت نوردی خانوم کوچولو که اینقدر با ابهت به صعود می اندیشه!!!     این لبخند هم حواس پرت کنه تا کسی نفهمه فرشته مهربون داره خاکها رو از رو زمین بر میداره تا در فرصت مناسب مزه اش رو امتحان کنه!!!!!!!!!!! ...
26 فروردين 1392

سال تحویل1392

  از اونجا که ثمین خانوم ما علاقه وافری به سکه و سبزه توی سفره هفت سین داشت، مجور شدم اینطوری ازش عکس بگیرم! (پشت به سفره ) اینجا هم خونه خاله است، یک هفته ای پیش از عید. چون خاله خیلی خیلی زرنگه هفت سین رو زودتر چیده بود. هفت سین قشنگیه. ثمین هم رفته تو فکر که "خدایا چی میشد ما هم خونه از این چیزا داشتیم!!!!"     ثمین جون مامان در حالیکه به خاطر سال تحویل خوشحاله و داره دست میزنه: قربون دست زدن خانوم کوچولو برم، با اون لبخند دل آب کنش...... جونننننننننننننن ...
26 فروردين 1392