ثمین عزیزمثمین عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره
طنین عزیزمطنین عزیزم، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

ثمین بهترین هدیه آسمانی

ماهگرد 33

1394/1/7 13:32
نویسنده : مامان
636 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازنین من

بهار با شور و هیجان، آروم ولی پرسر وصدا به شهرمون قدم گذاشت . با ماهی های قرمز تنگ بلور، سبزه عدس پر پشت، سفره هفت سین همیشگی،اسکناسهای تا نخورده ی وسط قرآن و خیلی چیزای دیگه.

بهار اومد و ما سال 93رو پشت سر گذاشتیم و البته32 ماهگی تو رو.

و حالا لابلای عطر شکوفه های بهاری، وسط نم بارون رو سبزه های نورس باغ، در کنار پدری که همه ی عشقش تویی و مادری که وجودش به وجودت بسته است، پا به سالی جدید میگذاریم تا آغاز گر 33 ماهگی و در اثنای آن 3 سالگی تو باشیم.

دختر نازنینی که به این زودی با متانت حرف میزنه و ما رو شما خطاب میکنه و حتی فعلهایش رو جمع میبنده!! 

عاشق عید دیدنی و رفتن خونه مامان جونه و هر صبح که از خواب پا میشه، از مامان میپرسه: «شما امروز نه میری سر کار؟»عزیزکم

همچنان سرشار از هیجان و احساساتی، شبها وقت خواب میگی« دوستت دارم عزیزم» و انگشت دستم رو می گیری.

در طول روز عاشق لباس پوشیدن و امتحان کردن چیزهای جدیدی. پریروز ربع کیلو قارچ خورد کردی تا من غذا بپزم. 

کلا با چاقو و قیچی کار کردن رو خیلی دوست داری! نقاشی هم از تمایلاتته. آبرنگ و پاستل هم برات خریدم و خیلی علاقمندی.

تنها مشکل موجود، همون دستشویی رفتنه که البته بیرون خونه مشکل خاصی نداری ولی همچنان تو خونه راحتی!!!!!!!

به هر حال، این موضوع هم سپری میشه،هرچند به سختی.

این روزها،که تمام روز در کنار همیم، بیشتر می فهمم که چقدر از با تو بودن محرومم، خوش به حال همه ی مامانای خونه دار!!

امیدوارم این طرز فکر آزارم نده.

دوستت دارم، دختر نازنین سی و سه ماهه ام.

 

پسندها (1)

نظرات (2)

مامان هانیه
7 فروردین 94 20:41
سلام ثمین جون33ماهگیت مبارک به منم سر بزن
مامان بنیتا
17 فروردین 94 11:36
33 ماهگی مبارک گل خانوم شیرین زبون آفرین که اینقدر عاقلی و کمک به مامانی می کنی عزیزم مرسی خاله جونم. شما خیلی لطف دارید. تازه کجاشو دیدید؟