جالب انگیز30
در حال خیابون گردی با ماشین:
_ آقای پدر: خوب،حالا کجا بریم؟
_ ثمین: اول پارک، بعد شهربازي!!!
***
در ماشین:
_ آقای پدر: من آب هویج میخورم، شما؟
_ ثمین: ذرت!!! من گشنمه ذرت بخورم.
بعد از خرید ذرت برای من و ثمین:
ثمین: مامان، ذرتت رو بده بخورم. دلم درد نکنه، گشنمه
«توضیحا: سیاستت تو حلقم!!!!»
****
نیمه شب در تاریکی وقتی که بیخوابی میزنه به سر ثمین:
ثمین: مامان آب میخام.
بهش آب میدم.
ثمین: گشنمه!نون پنیر گردو میخام
من: وا...! حالا نصفه شب گردو بشکنم؟
_ خوب نون و پنیر خالی!
برایش می آورم،فقط یه لقمه میخوره و شروع به تعریف کردن می کند.میگم وقته خوابه باید بخوابیم.
_ دستشویی دارم!
میریم و بر میگردیم. میگم اگه خوابت نمی بره لالایی بخونم.
_نه، بابا بیدار میشه، میگه بگیر بخواب بابا!!!
« شما تصور بفرمایید در کلیه مراحل بالا،ما باید از روی آقای پدر عبور کنیم تا از اتاق خواب بریم بیرون!!!!_ به عبارتی: چه خوابی؟؟؟؟؟!!!!!