عقیقه
عقیده ای که به عقیقه سر باز کرد! از آنجا که تعداد و تعدد اتفاقات غیر منتظره ای که برای ثمین میافتاد ، این اواخر عجیب زیاد شده بود، تصمیم گرفتیم او را عقیقه کنیم. این شد که پس از کلی شور و مشورت و تحقیق دیروز، دوم اردیبهشت گوسفندی که به این منظور خریده بودیم به آشپز سپردیم تا پس از طبخ، به خیریه امام رضا بدهیم. حس خوبیه. احساس می کنم یه مسیولیت بزرگ روی شانه هایم سنگینی می کرد که الان پرواز کرده! نمی دانم دیگران چقدر به اعتقادات مدهبی. عقیده دارند، ولی آرامشی در این عقاید هست که ناخودآگاهم را اروم می کنه و از آن لذت می برم. امیدوارم خدا حافظ همه ی بچه ها باشه. یاحق.