ثمین عزیزمثمین عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره
طنین عزیزمطنین عزیزم، تا این لحظه: 5 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

ثمین بهترین هدیه آسمانی

هزار راه نرفته

حاملگی جان می‌دهد برای نق زدن، غرغر کردن، نالیدن از درد گرفتگی عضلات و آه و واویلا موقع بلند شدن از تخت و اشک تمساح ریختن برای ترک‌های روی پوست. حاملگی جان می‌دهد برای لم دادن روی مبل و آب خواستن و سپردن شستشوی حمام به همسر و سفارش کباب از بیرون و بهانه آوردن برای استاد و رئیس و آژانس گرفتن به جای مترو. حاملگی جان می‌دهد برای لوس شدن برای همسر و مادر و تقاضای آلبالوپلو از مادرهمسر و «وای، چقدر دلم چاقاله‌بادوم می‌خواد» و مورد تعارف گل هندوانه واقع شدن و «اول شما بفرمایید» در همه جا. حاملگی جان می‌دهد برای خوابیدن و خوابیدن و خوابیدن و باز هم خوابیدن و دست آخر غر زدن که «آ...
31 فروردين 1392

فراوانی نام ثمین

راهنما   : نام      :جنسيت دختر پسر ابتداي نام وسط نام انتهاي نام جستجو در شرح معنی - مساوي مساوي وكوچكتر مساوي وبزرگتر تا :فراواني        [فهرست نام های موجود]   ثَمين ثَمينا ثَمينه [1]/[1] دختر    ثَمين   /samin/    (ع...
28 فروردين 1392

دردناکترین لحظات!

خدایا ! شکرت . به خاطر همه کرم و بزرگیت، به خاطر لطف بیشماری که هر لحظه شامل حال ما می کنی و ... به خاطر همه خوبیهات .... به خاطر خودت و خیلی چیزای دیگه ...   دیروز ساعت دو و ربع عصر بود که بابایی بهم زنگ زد. وقتی جواب دادم صدای گریه وزاری  تو ، صدای مامان جون و ... از پشت گوشی میومد. گفت میتونی زود تر بیای، ثمین گریه میکنه.   کلی تعجب کردم و ترسیدم.اونوقت روز بابایی اومده بود خونه مامان جون!!!!!!(تازه قبلش با هم تلفنی حرف زده بودیم، خبری نبود)   همه مسیر دانشگاه تا خونه پیش خودم فکرای ناجور میکردم. خدای من! نکنه خدای ناکرده  یه اتفاق بد برای دختر نازنینم افتاده باشه؟؟! یعنی چی شده که گلم ای...
28 فروردين 1392

عکس ثمین بانو

خانوم کوچولوی من! آنقدر دستانم را به هم میفشارم، تا مبادا قاب عکست ترک بردارد. دستانم قاب عکس همیشگی دستانت خواهد بود همچنان که قلبم... دوستت دارم.   با خودم فکر کردم بهتره دیوار اتاق کارم رو این شکلی طراحی کنیم تا صبح تا عصر فقط  و فقط تو رو ببینم (البته اینجوری دیگه به هیچ کاری نمیرسم!!!!!) ...
28 فروردين 1392

سیزده بدر

ثمین خانوم ، روز سیزده بدر همراه دایی _ توی هوای بارونی باغ _ نوک درخت!!! چه لذت بخشه هم(خواهشا قیافه ثمین رو داشته باشید.) ثمین در حال پیاده روی: "نمیشه به جای سبزه، درخت ها رو به هم گره زد؟؟!!"     قربون درخت نوردی خانوم کوچولو که اینقدر با ابهت به صعود می اندیشه!!!     این لبخند هم حواس پرت کنه تا کسی نفهمه فرشته مهربون داره خاکها رو از رو زمین بر میداره تا در فرصت مناسب مزه اش رو امتحان کنه!!!!!!!!!!! ...
26 فروردين 1392

سال تحویل1392

  از اونجا که ثمین خانوم ما علاقه وافری به سکه و سبزه توی سفره هفت سین داشت، مجور شدم اینطوری ازش عکس بگیرم! (پشت به سفره ) اینجا هم خونه خاله است، یک هفته ای پیش از عید. چون خاله خیلی خیلی زرنگه هفت سین رو زودتر چیده بود. هفت سین قشنگیه. ثمین هم رفته تو فکر که "خدایا چی میشد ما هم خونه از این چیزا داشتیم!!!!"     ثمین جون مامان در حالیکه به خاطر سال تحویل خوشحاله و داره دست میزنه: قربون دست زدن خانوم کوچولو برم، با اون لبخند دل آب کنش...... جونننننننننننننن ...
26 فروردين 1392